خوانش غزل های حافظ "در سکوت"

 

1- سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند؟

همدم گل نمی‌شود...یاد سمن نمی‌کند

 

2- دی گله‌ای ز طرّه‌اش کردم و از سر فُسوس

گفت که این سیاه ِ کج ، گوش به من نمی‌کند

 

3- تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند

 

4- پیش کمان ابرویش لابه همی‌کنم ولی

گوش کشیده است. از آن گوش به من نمی‌کند

 

5- با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب

کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند!!

 

6- چون ز نسیم می‌شود زلف بنفشه پرشکن

وه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمی‌کند

 

7- دل به امید روی او همدم جان نمی‌شود

جان به هوای کوی او خدمت تن نمی‌کند

 

8- ساقی سیم ساق من گر همه دُرد می‌دهد

کیست که تن چو جام می جمله دهن نمی‌کند؟

 

9- دستخوش جفا مکن آبِ رخم که فیض ابر

بی مدد سرشک من دُرِّ عَدَن نمی‌کند

 

10- کشته ی غمزه ی تو شد حافظ ِ ناشنیده پند

تیغ  سزاست هر که را دَرد سخن نمی‌کند


 

1- حکایت سرو در ایران و ادبیات ایرانی مثل خودش بلند بالاست.

در شعر حافظ اما گاه نماد آزادگی است.

زیر بارند درختان که تعلق دارند

ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

گاه غرور.

مثل همینجا

گاه نماد قامت بلند معشوق زمینی:

بروز واقعه تابوت ما سرو کنید

که میرویم به داغ بلندبالایی

گاه نماد جاودانگی

چون همیشه در چهارفصل سال ، سبز است

 

درختان در اثر وزش باد به طرفین "میل میکنند" ، "خم میشوند"

ولی سرو مغرور مورد نظر حافظ میل به چمن و گلها نمیکند!!

 

2- طُرّه : دسته مو

 

شکایت کردن از زلف ، در شعر او سابقه دارد:

دیشب گله ی زلفش با باد همی کردم

گفتا غلطی بگذر زاین فکرت سودایی

 

گفته شد که در غزل های عارفانه ، زلف نماد کثرت و مرحله دنیایی وجود است.

و طبیعتا عارفان از این وضعیت گله دارند ، سلسله ی زلف را مثل زنجیر پای زندانیان میدانند...

 

3-چین : هم به معنای پیچ و تاب ، هم اشاره به کشور چین

کشور چین در ادب پارسی نماد دوری است. نماد یک سرزمین رازآلود در جانب شرق (اشراق) هم هست.

آهوان مشک بو آنجا هستند . باد صبا از آنجا میوزد. صورتگران عالم در آنجا هستند و ...

حکایت دخترپادشاه چین هم جای خودش را دارد.

 

به درازی سفر ، در کنارِ درازی زلف هم نگاه کنید

 

4-انگار کمان ابروی یار را گوش او کشیده که اینطور شده. پس طبیعی است که گوش به ناله ما نمیکند

ظریف اینکه کمان را وقتی تا به آخر میکشند صدایی شبیه ناله از آن بلند میشود.

 

5-مشک ختن : در شعر حافظ پرتکرار است و حکایت درازی هم دارد. 

 

6-بنفشه: گلی است که ظاهر محزون و اندوهناکی دارد.

بی زلف سرکشت سر سودایی از ملال

همچون بنفشه بر سر زانو نهاده ایم

 

8-دُرد: ته نشین شدگی های ته ظرف شراب. شبیه ته ظرف آبغوره!! شراب دُرد آمیز ، شراب بی کیفیت و نامرغوب است.

شکل جام طوری است که تمام محیط بالایی آن دهانه ست. نمادپردازی برای اشتیاق

 

9-دستخوش مکن: مسخره نکن

اشک من را تمسخر مکن که باران ابرها اگر کمک اشک های من نبود ، گلهایی را که مثل یاقوت یمنی هستند نمی رویانید. (عدن نام شهری در یمن)

 

10-دردِ سخن نکردن=گوش به سخن نکردن

 

خوانش غزل های حافظ "در سکوت"

نوشته شده توسط مهران در ساعت  | لینک  |