معمولا درِ ورودی خانه از چوب های محکم گردو یا بلوط ساخته میشد. طوریکه در مقابل موریانه ،آفتاب و باران یا بریده شدن ، مقاوم باشد.
این قطعه های الوار عمودی که کنار هم چیده شده بودند توسط تعدادی گل میخ بزرگ به یک پشتبند افقی متصل میشدند،
بخاطر همین روی درهای قدیمی پر از گره های دایره شکلی است که کنار هم قرار گرفته اند.
روی هر کدام از دو لنگه در ، دو کوبه قرار داشت یکی به شکل حلقه (که کوبیدنش صدای زیر تولید میکرد) و دیگری به شکل استوانه، که صدای بم.
این کوبه ها علاوه بر اینکه هرکدام مخصوص زنان یا مردان بودند و جنسیت مهمان پشت در را خبر میدادند ، به عنوان دستگیره ای برای کشیدن و بستن در از بیرون هم کاربرد داشتند.
تا اینجا ضرورت های فنیِ ساختن یک در با امکانات موجود ، در سرای ایرانی را به این "صورت" در آورد که الواری و گلمیخ هایی و کوبه هایی و پنجره ای داشته باشد.
درِ سرای ایرانی، اینگونه "صورت بندی" شد مثل درهای خانه های خودمان که با امکانات و ضرورت های روزگار ما ، صورت بندی شده و شکل و قیافه گرفته اند ،
ولی معمار ایرانی هیچ صورتی را بی معنا رها نمیکرد.
همان چند گلمیخ ، همان دو کوبه ی روی در ، و الوارهای تخت چسبیده هم، میتوانند نماد باشند ، میتوانند بیننده را دلالت کنند به چیزهای بیشتر و بزرگتر از یک "در چوبی".
گل میخ های روی در میتوانند به شکل "سر و یال شیر" ساخته شوند و روی یک دایره به شکل خورشید بنشینند ، و بگویند که این در ، درِ سرای "ایرانی" است.
الوارهای چوبی میتوانند آسمان باشند ، گل میخ های پرتعداد میتوانند ستاره های پراکنده در آسمان باشند ، کوبه ی مردانه میتواند خورشید و کوبه ی زنانه میتواند ماه باشد.
تا به رهگذرها بگویند اینجا یک خانه است ، پدری ، مادری و فرزندانی دارد، اگر مهان مرد باشد خورشید و اگر زن باشد، ماه یا یکی از ستاره ها در را بروی او خواهد گشود.