همین که چند دیوار محدوده ای از فضا را محصور کرده باشند و کمینه از یک سمت به خانه برسند، "حیاط" ساخته شده است.

 

میگویند که قدمت خانه های حیاط دار به بیشتر از هشت هزار سال پیش میرسد. حیاط در ابتدا فقط اضافه قلمرو ِ یک خانه بود.
اگر کسی زمینی را تملک میکرد و قسمتی از آن را زیر ساخت میبرد، آنچه باقی می ماند حیاط بود...

اما همین مفهوم ساده و ابتدایی در سیر تکامل افتاد و نقش های تازه پیدا کرد تا جایی که  قلب سرای ایرانی شد.
حیاط در سرای ایرانی، نقطه ی اشتراک ، پیوند دهنده و تنظیم کننده روابط بین اجزای خانه است.

"حیاط" کلمه ای با ریشه ی عربی و به معنی "دیوارهاست" اما اگر بجای "ط" ، "ت" در آخرش داشت هم بسیار برازنده بود.
او روح زندگی در سرای ایرانی است.

حیاط بود که
آسمان آبی را با ابرها 
خورشید را با اوج و فرودها 
آسمان شب را با ستاره ها 
پرنده ها را با آوازها
بهار را با شکوفه های باران خورده
تابستان را با درختان سبز و میوه ها
پاییز را با برگ فرش صحن خانه
و زمستان را با تجربه ی روزهای برفی

مهمان سرای ایرانی میکرد.

این مهمان ها سکوت و یکنواختی خانه را می شکستند. "تنوع و دگرگونی" را با خود هدیه می آورند.

حیاط، حیات سرای ایرانی بود...

به حیاط "صحن سرا" هم میگفتند...

صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود؟ / کاین گوشه نیست در خور خیل خیال تو / حافظ

وقتی قرار بود کسی مهمان سرای ایرانی شود ، از تشریفات ورود این بود که صحن سرا را آب و جارو میکردند
بوی خاک خیس خورده ، نشانه از این بود که مهمان در راه است...

حیاط  فرصت بازی های کودکانه میشد.
برگ روبی از پاییز یا برف روبی از زمستان ، بهانه ی روزهای شادمانه با خاطره های جمعی بود.

حیاط بود که شبستان شب های گرم تابستان میشد.
شب؛ که برای ایرانیان  نه فقط چند ساعتی برای استراحت که اقیانوس عمیقی از معانی بود

تنها "گزیده" ای از شعر شاعران پارسی درباره "شب" که توسط عباس کیارستمی گزیده و منتشر شده
دو جلد کتاب 400 و 300 صفحه ای است...

نوشته شده توسط مهران در ساعت  | لینک  |