شاید بتوان گفت آناهیتا برای آب های زمین، یک مقام وحدت یافته در مراتبی نزدیک تر از مقام جسمانی به اهورامزدا بوده است.
به تعبیر افلاطونی یک مُثُل ، که نه شایسته پرستش، بلکه شایسته ستایش است.
هرجا که زمین چشمی به آسمان باز میکرد و چشمه ای از دلش میجوشید، ایرانیان نیایشگاهی برای ایزدبانوی آب ها برپا میکردند و به آن "پاوی" میگفتند.
او را زن میدانستند چون آب، آغاز زایندگی و زندگی است.(به شباهت لفظی کلمه "زن" و "زندگی" هم دقت کنیم) این تعبیر در قرآن کریم هم آمده است: "و جعلنا من الماء کل شیءٍ حیّا"
هرجا که آب از زمین میجوشید، زیستگاهی و نیایشگاهی در کنارش پیدا میشد.
برای مثال نام روستای 6000 ساله پیوه ژن در میانه راه مشهد و نیشابور ، ترکیبی از "پاوی" و "زن" است که معبدی برای آناهیتا و بعدها آتشکده ای بزرگ داشته.
حضور آب در مهرآبه ها ، پاوی ها و پادیاوها تعیین کننده بود، یعنی بنای نیایشگاه، خود را به محل جوشش آب میرساند.
بعد ها بود که آب را به محل نیایشگاه میرساندند ، پایاب ها در زیرزمین آتشکده ها -که هنوز هم در مساجد شهر کاشان و نائین و اصفهان پیدا میشوند- ، حضور قدسی این گرامی گوهر را حفظ کردند.
اینکه هیچ مسجدی در ایران نیست مگر اینکه حوض آبی در حیاط خود داشته باشد ، مثل کاشیکاری های لاجوردی و فیروزه ای ، ویژگی مسجد ایرانی است.
در قرآن، آب نه فقط آغاز "زندگی" اشیاست که نسبت به هرچه که در طبیعت آفریده شده تقدم و پیشاهنگی دارد:
"او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز (مرحله) آفرید در حالیکه عرش او بر آب بود"
سوره هود - 7
بیش از 63 بار در قرآن از آب یاد شده و هربار با شان و جایگاه ویژه ای.
گاهی آغاز آفرینش است ، گاهی آغاز زندگی است. گاه مظهر طهارت و پاکی است یا مظهر تطهیر و پاک کنندگی. گاه بر اینکه از آسمان نازل شده تاکید میشود.
گاهی نشان امید است. گاهی زندگی دنیا به حرکت او تشبیه شده. یا شان بهشتی و آن جهانی پیدا میکند.
"و انزلنا من السما ماء طهورا"
سوره فرقان - 48
این یک سطر از قرآن را میتوان اینطور معنا کرد:
و از آسمان آبی پاک نازل کردیم
اشاره به اینکه ابرها در آسمان، باران پاکیزه ای شدند و به زمین باریدند
اما در این چند کلمه لایه های پنهان تری هم میتواند وجود داشته باشد:
اگر سماء ، نه فقط به معنی آسمان بالای سر بلکه به معنای ملکوت طبیعت و حضرات نزدیک تر به مقام خداوند باشد. چنان که در دیگر آیات قرآن هست.
اگر نزول نه فقط به معنی فروافتادن که به معنای فاصله گرفتن مرتبه اشیا از مخرن وجود و حقیقت خود باشد. (چنانکه در آیه "ما من شیء الا عندنا خزائنه و ما انزلناه الا بقدر معلوم" هست)
اگر طهور نه به معنی تمیز بلکه به معنای خالص بودن و پاکی یک ذات رحمانی از اضافات شیطانی باشد.
آن گاه آب هم نه فقط ترکیبی از دو عنصر که از ابرها فروریخته ، بلکه پرتوی از خورشید هستی است که بر زمین ما تابیده است و هر چیز را در اینجا زنده کرده.
اگر تکریم آب در ایران باستان اتفاق می افتد ، اتفاق بی ارتباطی با فلسفه ی نورانی ایرانیان نیست. زیرا که منظور از آن نور هم صرفا نور فیزیکی طول موجدار، نبوده است.
جوشیدن یک چشمه آب در خشکی های فلات ایران ، مثل تابیدن یک قندیل نور در ظلمت بیابان ، سمبلی از قوت گرفتن وجود در خلوت سرای عدم است.